English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9509 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange depareciation U تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
devaluation U تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
cut rate U تنزل قیمت
deflation U تنزل قیمت
mark down U تنزل قیمت
devaluate U تنزل قیمت دادن
devalued U تنزل قیمت دادن
devalues U تنزل قیمت دادن
devaluing U تنزل قیمت دادن
devaluation U تنزل قیمت پول
devalue U تنزل قیمت دادن
demonetization U تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
official U رسمی
institutional U رسمی
solemn U رسمی
formal U رسمی
formmal U رسمی
orthodox U رسمی
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
noterial document U سند رسمی
standard time U زمان رسمی
smallage U کرفس رسمی
official document U سند رسمی
speedwell U سیزاب رسمی
nonformal U غیر رسمی
official authorities U مراجع رسمی
vestment U لباس رسمی
protesting U اعتراض رسمی
tux U لباس رسمی
legalization U شناسایی رسمی
letter de chancellerie U نامه رسمی
statute mile U مایل رسمی
solemn form U طریقه رسمی
officials U مقامات رسمی
state religion U مذهب رسمی
audiences U ملاقات رسمی
audience U ملاقات رسمی
official channels U مجاری رسمی
positioned U شغل رسمی
official meeting U اجتماع رسمی
official receipt U رسید رسمی
public submission U مناقصه رسمی
prothonotary U سردفتراسناد رسمی
prontonotary U سردفتراسناد رسمی
officiously U بطورغیر رسمی
official prices U قیمتهای رسمی
officialize U رسمی کردن
official religion U دین رسمی
official rate U نرخ رسمی
official meeting U ملاقات رسمی
semi official U نیمه رسمی
official language U زبان رسمی
position U شغل رسمی
official channels U طرق رسمی
semiofficial U نیمه رسمی
semiformal U نیمه رسمی
official communications U ابلاغیه رسمی
official deed U سند رسمی
official gazette U روزنامه رسمی
official jurnal U روزنامه رسمی
semi officially U بطورنیم رسمی
intrant U ورود رسمی
talking to U سرزنش رسمی
officiating U مقام رسمی
missive U نامه رسمی
officious U غیر رسمی
pronouncement U اعلامیه رسمی
pronouncements U اعلامیه رسمی
career U دوره رسمی
careered U دوره رسمی
careering U دوره رسمی
careers U دوره رسمی
official U عالیرتبه رسمی
official U موثق و رسمی
formalizing U رسمی کردن
formalizes U رسمی کردن
officiates U مقام رسمی
officiated U مقام رسمی
officiate U مقام رسمی
talking-to U سرزنش رسمی
official receiver U اعتصاب رسمی
bank holidays U تعطیلات رسمی
asparagus U مارچوبهء رسمی
noting U نامه رسمی
notes U نامه رسمی
note U نامه رسمی
tuxedo U لباس رسمی
tuxedos U لباس رسمی
informal U غیر رسمی
unofficial U غیر رسمی
formalized U رسمی کردن
formalize U رسمی کردن
contracts under seal U عقد رسمی
dress suit U لباس رسمی شب
placards U پروانه رسمی
dress uniform U انیفرم رسمی
placard U پروانه رسمی
driss uniform U لباس رسمی
extra official U غیر رسمی
formal accountability U ذیحسابی رسمی
formal education U اموزش رسمی
formal group U گروه رسمی
formal review U سان رسمی
formal review U بررسی رسمی
hansard U مذاکرات رسمی
insigne U نشان رسمی
communique U ابلاغ رسمی
cognizance U اخطار رسمی
bonspiel U مسابقه رسمی
formalising U رسمی کردن
formalises U رسمی کردن
formalised U رسمی کردن
insignia U نشان رسمی
insignia U مدال رسمی
protest U واخواست رسمی
protest U اعتراض رسمی
protested U واخواست رسمی
protested U اعتراض رسمی
protesting U واخواست رسمی
protests U واخواست رسمی
protests U اعتراض رسمی
aregular cook U اشپز رسمی
boarding call U بازدید رسمی
insigne U مدال رسمی
reprimand U توبیخ رسمی
missives U نامه رسمی
reprimanded U توبیخ رسمی
reprimands U توبیخ رسمی
reprimanding U توبیخ رسمی
return U گزارش رسمی
Full dress. Formal dress. U لباس رسمی
card-carrying U عضو رسمی
throwaway U غیر رسمی
free and easy <idiom> U غیر رسمی
mare's tail U هپوریس رسمی
function U ایین رسمی
stand on ceremony <idiom> U رسمی بودن
functioned U ایین رسمی
returned U گزارش رسمی
functions U ایین رسمی
returning U گزارش رسمی
returns U گزارش رسمی
introductions U معرفی رسمی اشناسازی
nonconformist U مخالف کلیسای رسمی
nonconformists U مخالف کلیسای رسمی
black tie U کت نیمه رسمی مردانه
jury U مقامات رسمی نافر
juries U مقامات رسمی نافر
bank rate of discount U نرخ رسمی تنزیل
regulation clothing U لباس رسمی نظامی
official calibration U واسنجی رسمی [مهندسی]
introduction U معرفی رسمی اشناسازی
notaries U سردفتر اسناد رسمی
notaries U سر دفتر اسناد رسمی
dress shirts U پیراهن لباس رسمی
dress shirt U پیراهن لباس رسمی
notary U سر دفتر اسناد رسمی
notary U سردفتر اسناد رسمی
bulletin U اگهی نامه رسمی
bulletin U ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletins U اگهی نامه رسمی
bulletins U ابلاغیه رسمی بیانیه
pronouncements U افهار عقیده رسمی
pronouncement U افهار عقیده رسمی
red carpet U تشریفات و احترامات رسمی
canonical dress U لباس رسمی روحانیون
official oath U سوگند قانونی یا رسمی
milkweed U پادزهر رسمی استبرق
nonformal education U اموزش غیر رسمی
notarization U گواهی محضری و رسمی
notary public U دفتر اسناد رسمی
notary public U سردفتر اسناد رسمی
notary public's office U دفتر اسناد رسمی
stuffed shirt <idiom> U شخص رسمی وجدی
morning dress U جامهی رسمی صبحگاهی
visit of courtesy U بازدید رسمی نظامی
studbook U شناسنامه رسمی اسب
unofficial news U خبر غیر رسمی
pro memoria U نامه غیر رسمی
official visit U بازدید رسمی فرمانده
officially represented U دارای نماینده رسمی
physician in ordinary U پزشک رسمی یا همیشگی
vestment U لباس رسمی اسقف
canonicals U لباس رسمی روحانیون
finery [formal] U جامه رسمی جشن
gazette U مجله رسمی روزنامه
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
2make the case? به فارسی چی میشه
1preppy
1چطور هستی
1سلام
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
2crucification
3ترجمه می توانی نیایی
1لطفا قیمت محصولات رو برای من بفرستید ممنونه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com